محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - پس از «همرفیق» و «هفت خوان»، این سومین تلاش پلتفرم نماوا برای تولید محصولات غیرنمایشی است؛ برنامههایی مبتنی بر مسابقه یا گفتگو که از حضور یک چهره محبوب و نام آشنا بهره میبرند. این تجربهها برای موفقیت باید خلاقانه باشند و برگ تازهای در برنامه سازی رو کنند. «پیشگو» در مجموع برنامهای خوش ساخت و دیدنی است که خودش را درگیر خاطره گفتن و جست وجو در زندگی خصوصی هنرمندان نمیکند، اما نمیتواند به یک تاک شوی عالی تبدیل شود. در ادامه مروری داریم بر مهمترین نقاط ضعف و قوت «پیشگو».
تاک شوهایی از جنس «پیشگو» ساختار خود را بر روی وزن شخصیت یک چهره محبوب در مقام مجری، یا به عبارت بهتر به عنوان میزبان، بنا میکنند. به این ترتیب، شهرت و محبوبیت از یک طرف و توانایی اجرا و مدیریت گفتگو از سوی دیگر، مهمترین ویژگیهای لازم برای انتخاب یک میزبان است. پژمان جمشیدی که در سالهای اخیر جزو بازیگران پرکار ایران بوده، حالا در شرایطی به عنوان مجری «پیشگو» تجربه تازهای را از سر میگذراند که هنرمند مشهوری است، اما در قیاس با شهاب حسینی که چندی پیش «همرفیق» را اجرا میکرد، چندان محبوب نیست.
جمشیدی، از منظر شیوه پیشبرد گفتگوها بسیار منظم رفتار میکند، اما با گذشت بیش از ده برنامه از پیشگو، هنوز دست و دلش میلرزد و نتوانسته فضایی صمیمی ایجاد کند. هر قدر که شهاب حسینی «همرفیق» رها و بدون قاعده برنامه را اجرا میکرد، پژمان جمشیدی در «پیشگو» از آن سوی بام افتاده و چنان تقلایی برای باوقار به نظر رسیدن از خود نشان میدهد که بیننده را پس میزند. جمشیدی میخواهد با «پیشگو» چهره تازهای از خودش به مردم نشان دهد و به همین دلیل برنامه را با نوعی جدیت مصنوعی پیش میبرد.
او در زمان شوخی کردن نیز ترجیح میدهد از طنز کلامی کوتاه و کنایه آمیز استفاده کند و با لبخندی مردانه، اجازه دهد میهمان و حضار به شوخی او واکنش نشان دهند. این رویکرد اما، به قامت بازیگر «تگزاس» و «زیرخاکی» نمیآید؛ نه اینکه برای شخصیتها و نوع شوخی هایشان برتری و رده بندی قائل باشیم، اما از یاد نمیبریم که مخاطب با هنرمندان محبوبش انس میگیرد و به سادگی نمیتواند فردی مثل پژمان جمشیدی را در قالبی تازه بپذیرد.
در تبلیغات «پیشگو» آمده بود که این برنامه قرار است با مهمانانی گفتگو کند که کمتر در برنامههای گفت وگومحور حاضر شده اند. امروز با گذشت بیش از ده قسمت از «پیشگو» میتوانیم این ادعا را بهتر مورد سنجش قرار دهیم. از میان یازده مهمان دعوت شده به این برنامه، شش نفر در چند سال اخیر در برنامههای گفت وگومحور مهم تلویزیون، یعنی «خندوانه» و «دورهمی»، حضور یافته اند؛ دو نفر دیگر در ماههای گذشته مهمان فریدون جیرانی در «کافه آپارات» بوده اند و یک نفر هم برای حضور در برنامههای گفت وگومحور با محدودیتهایی روبه رو بود که برطرف شده است.
دو چهره دیگری که میتوانند به اصطلاح مهمانهای اختصاصی «پیشگو» لقب بگیرند، آرمان گرشاسبی و ماهور الوند هستند که هر دو از روزهای اوج فاصله دارند.
روشن است که این وضعیت چندان با شعار تبلیغاتی برنامه در ابتدای راه هم خوانی ندارد و با این ترکیب مهمانان نمیتوان انتظار داشت حرف تازه یا گفت وگوی جذابی به وجود بیاید.
دیگر نکته عجیب در مورد ترکیب مهمانهای «پیشگو» این است که حدود نیمی از دعوت شدگان این برنامه مسیر حرفهای خود را طوری انتخاب کرده اند که با خانواده آنها همسو بوده یا از خانوادههایی سر برآورده اند که حداقل یک چهره مشهور دیگر هم در آن حضور دارد. این شیوه انتخاب مهمان و تأکید بر مبنای خانوادگی مهمان موفق برنامه، در روزگاری که مردم از نسبتهای خانوادگی و نابرابری شرایط پیشرفت، خسته به نظر میرسند، از نکاتی است که میتواند مورد سؤال قرار گیرد.
از دکور «پیشگو» میتوانیم به عنوان یکی از نقاط قوت پررنگ این برنامه یاد کنیم. طراحی این دکور، اگرچه میتوانست نقش مؤثرتری برای حاضران در سالن درنظربگیرد، اما به طور کلی خلاقانه و جذاب است. این دکور در دو بخش گذشته و آینده ساخته شده و با محتوای برنامه سازگاری تحسین برانگیزی دارد. در نظر گرفتن فضای جداگانه برای اجرای موسیقی هم دیگر ویژگی جذاب صحنه «پیشگو» محسوب میشود.
در بخش موسیقی، «پیشگو» از مخاطبان نمره قبولی میگیرد؛ زیرا با دعوت از گروههای کمتر شناخته شده، هم تنوع بخش شنیداری برنامه را افزایش داده و هم زمینهای برای دیده شدن هنرمندان جوانی فراهم میآورد که برخی از آنها - به واقع- بااستعداد و دنبال کردنی هستند. انتخاب هدیهای که در پایان به مهمان برنامه داده میشود هم دیگر عنصر هوشمندانه «پیشگو» است که در اوج سادگی، عمیق و فکر شده به نظر میرسد.
در کنار این موارد مثبت اما، طراحی سؤالات و شیوه پیشبرد گفت وگوها، به خصوص در بخش آینده، ضعف بزرگ این برنامه است. تیم نویسندگی «پیشگو» هم خودشان را بیش از حد عمیق پنداشته اند و هم مهمانانشان را در سطح برندگان نوبل در نظر گرفته اند! وقتی یک خواننده، بازیگر یا ورزشکار درجه دو را روی صندلی برنامه بنشانی و از او بخواهی که برای جهان یک قانون وضع کند یا به نسلهای آینده پیام صوتی بدهد، طبیعی است که سلبریتی مورد نظر هم پای در مسیر شیطنت بگذارد و برای مثال، از میان مشاهیر تاریخ، صدام و قذافی را برای میهمانی خود انتخاب کند!
«پیشگو»، با همین ساختار، اگر کمی از حاشیهها و تبلیغاتش کم میکرد و به جای سلبریتیها سراغ اهالی اندیشه و فرهیختگان جامعه میرفت، چه بسابه یکی از بهترین تاک شوهای تاریخ تبدیل میشد؛ اما طبیعی است که این مهمانان، برای تعمق در گذشته و آینده، ایدههای چندان در خوری نداشته باشند.